. انسانها میتوانند حدود 14 حرکت در هر ثانیه تولید کنند درحالیکه بخشهای جدا از دستگاه گفتار مثل زبان، لبها، فک و سایر قسمتها قادر نیستند بیشتر از 2 حرکت در ثانیه ایجاد کنند.
5. انسانهای اولیه دستگاه گفتاری ابتدایی و اولیه از صداهای بصری، لامسه و شنوایی داشتند که شبیه به گفتار حیوانات بوده است. فقط زمانیکه نیاز به نشان دادن اشیاء از طریق سمبلها و صحبت کردن با فردی دیگر درمورد تولدات ذهنی خود بودند حرف زدن اتفاق میافتاده است. این مغز خاص انسان بوده که توانایی اینکار را به او میداده است.
اولین زبان سمبلیک 5/2 میلیون سال پیش پدیدار شد که انسان شروع به ساختن اولین ابزارهای سنگی کرد. این توانایی مطمئناً نقش مهمی در رشد و پیشرفت ارتباط سمبلیک داشته است. صحبت کردن صحیح و کامل 150،000 سال پیش اتفاق افتاد که انسان صدایی مشابه با آنچه انسان مدرن به زبان میآورد از خود تولید کرد.
دهان، بینی و حنجره به یک دستگاه تبدیل شدند که در آن هوا بهخاطر وضعیت بهتر زبان و لبها، به حروف صدادار و بیصدا تبدیل میشد. علاوهبراین، یادگیری دستورزبان و صرفونحو درنتیجه یک فرایند تکاملی پدید آمد درحالیکه توانایی نوشتن برآمد تفسیر آوایی آیکونهای اولیه بوده است.
6. گفتار زاده شده یا یاد گرفته شده است؟ موارد مشهور از گم شدن کودکان در جنگل قبل از سن سه سالگی (که زبان عمدتاً یادگرفته میشود) و پیدا کردن آنها در سالها بعد نشان داده است که طی آن دوران توانایی محدودی در یادگیری زبان انسانی داشته اند و یادگیری زبان نیاز به ایجاد رابطه با دیگران دارد. به نظر میرسد که مغز دورهای دارد که در آن گفتار را یاد میگیرد و اگر این دوره نادیده گرفته شود، فرد بعدها قادر به کسب مهارت گفتار نخواهد بود. مهارت گفتار فقط با حضور در یک اجتماع و در سن رشد مغزی ایجاد میشود.
7. گفتار پیچیده انسان به دو هسته مغزی مرتبط است که زبان را کنترل میکنند (کنترل حرف زدن، ذخیره اطلاعات و ادغام قوانین دستورزبان) و در نیمکره چپ مغز قرار دارد. آنچه میخواهیم بر زبان بیاوریم در ناحیهای در نیمکره چپ که "منطقه ورنیک" (Wernicke zone) نام دارد تولید میشود. این قسمت با "منطقه بروکا" (Broca zone) که مسئول قوانین دستورزبان است در ارتباط میباشد. ضربهها از این نواحی به عضلات دخیل در گفتار میروند. این مناطق با سیستم بصری (به همین دلیل میتوانیم بخوانیم) و سیستم شنیداری (به همین دلیل میتوانیم حرفهای دیگران را بشنویم، درک کنیم و به آن پاسخ دهیم) نیز در ارتباط است و همچنین یک بانک حافظه برای یادآوری عبارات مهم و باارزش دارد.
همین نیمکره چپ حرکات دست راست را کنترل میکند و 99 درصد از انسانها راستدست هستند. نیمکره چپ همچنین مرکز تفکر تحلیلی است که با تواناییهای منطقی در ارتباط است.
8. با ظهور زبان حدود 50،000 سال پیش، تحول و پیشرفتی ناگهانی در تکامل گفتار پدید آمد.
گفته میشود که 6000 زبان مدرن دنیا همه ریشه در یک زبان مادر واحد داشتهاند زیراکه 50،000 سال پیش انسانها جمعیتی بسیار اندک و فقط حدود 1000 نفر بودهاند. امروز، سه خانواده بزرگ از زبانهای انسانی وجود دارد.
9. به بسیاری از میمونها از نژادهای بومبو، شمپانزه، گوریل یا اورانگوتان، زبان علامات یا اداره علامتهای گرافیکی یا کامپیوتری آموزش داده شده است. برخی از آنها قادر بودهاند تا 1000 کلمه را یاد بگیرند (روزانه 40 کلمه تازه) اما آگاهی موقت آنها پوچ است. درنتیجه، همه اینها به تواناییهای مغز برمیگردد.
10. درمورد نحوه پدید آمدن زبان انسانی سه فرضیه اصلی وجود دارد:
الف) خوردن سلوسیبین (psilocybin) که یک آلکالوئید روانگردان موجود در برخی قارچها است توسط انسانهای اولیه که میتوانسته بخشهای تکاملیافته مغز مثل منطقه بروکا را تحریک کرده باشد. نقاشیهای عصر نوسنگی بر روی دیوارها، انسان را با دستهای پر از قارچ نشان میدهد که بازگو کننده این تئوری است.
ب) مبحث تکاملی درمورد ابداعات مغز، مکانیزمهایی که موجب یک رشد مشخص شدهاند، صحبت میکند. ممکن است پیشرفت گفتار بهخاطر باروری یا بقای انسان صورت گرفته باشد.
ج) ممکن است فقط یک جهش یا تحول توانایی گفتار را ایجاد کرده باشد. زبانهای انسانی ساختاری یکسان دارند که میتواند ذاتی و از ویژگیهای گونهها انگاشته شوند. محققان امریکایی در سال 2001 روی کروموزم 7 ژنی کشف کردند که نبود آن بین اعضای یک خانواده موجب بروز دشواریهایی برای تولید کلمات و درک آنها شود، حتی اگر آن افراد، انسانهایی واقعاً باهوش بوده باشند. این نشان میدهد که زبان به هوش کلی ارتباطی ندارد و همچنین بیانگر این واقعیت است که گفتار پایه و اساسی ژنتیکی دارد.
مردمان
:: بازدید از این مطلب : 271
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0